پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 14, 2024
گرامیداشت یاد و خاطره شهدای مدافع حرم

حوزه/ همسر شهید مصطفی صدرزاده در مراسم گرامیداشت این شهید در اردکان گفت: از خصوصیت های " آقا مصطفی " اهمیت دادن به برنامه های فرهنگی بود به گونه ای که هیچگاه منتظر فراهم شدن بودجه ای نبود و از هزینه خودش برای کار فرهنگی خرج می‌کرد به عنوان مثال برای نوجوانان پایگاه از شهریه طلبگی خود لباس نظامی خرید.

به گزارش خبرگزاری حوزه از یزد ، همایشی با حضور مادر شهید مدافع حرم " شهید مهدی صابری " از شهدای فاطمیون و همسر شهید مدافع حرم" سید مصطفی صدرزاده " با همکاری واحد فرهنگی پادگان ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) و با حضور جمعی از بانوان و طلاب در هیئت رزمندگان اسلام اردکان برگزار شد.

در این نشست مادر شهید صابری ابتدا با اشاره به دوران کودکی پسر شهیدش گفت : «آقا مهدی » با قران و معارف دینی بزرگ شد و یادگیری قرآن را از کودکی با وی تمرین می‌کردم و سوره های کوچک را حفظ ‌کرد و در نهایت در محضر حجت الاسلام طباطبایی حافظ کل قرآن شد.

وی تصریح کرد : " آقا مهدی" هوش و ذکاوت بالایی داشت ، یک‌تنه هر کاری انجام می‌داد به قول معروف همه فن حریف بود، از آشپزی در هیئت گرفته تا کارهای امدادی، فنی، مخابراتی و اقدامات تخصصی عملیاتی، همیشه سنگ تمام می‌گذاشت و برایش فرقی نداشت کجا کار می‌کند، با کدام تیم شریک است یا کاری که می‌کند چه چیزی است، هرجایی که بود بهترین بود.

مادر شهید در مورد شخصیت شهید گفت : در آماده کردن سفره در سحر و افطار ماه مبارک کمک می‌کرد ، به نان و پنیر با گوجه و خیار بسیار علاقمند بود و حتی در ماه مبارک اگر غذایی تهیه می‌کردم ولی او آنقدر نان و پنیر می‌خورد که دیگر میل به غذا نداشت ، گاهی ظرف می‌شست و اتاق ها را مرتب می‌کرد ؛ مهدی خیلی روی تیپ ظاهر حساس بود و بسیار تمیز و مرتب بود به گونه‌ای که در سوریه همرزم هایش می‌گفتند " این افغانی باکلاس است ."

مادر شهید مهدی صابری در مورد نحوه شهادت فرزندش گفت : ابتدا پای دوستش بر اثر اصابت خمپاره قطع می‌شود و مجروح می‌شود و چون "مهدی " دوره هلال احمر را گذرانده بود پای او را بسته و او را به پایین سنگر می‌فرستد ، مجروحان زیاد و اسلحه و مهمات هم در حال تمام شدن بود، به مهدی دستور داده می‌شود که به پایین برود تا هر چه نیرو هست را به منطقه بفرستد، هنگامی که مهدی به سمت پایین می‌رود مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت می‌رسد.

وی در پایان خاطر نشان کرد : انقلاب اسلامی که اکنون بیش از چهل سال از آن می‌گذرد مدیون خون شهدا است و همه اقشار در هر جایگاهی که هستند نسبت به آن مسئولیت دارند؛ گاهی جهاد با جان است همچون شهدا که بالاترین سرمایه خود را فدای پاسداری از اسلام کردند وگاهی جهاد با رفتار و منش می‌باشد و شایسته است بانوان این سرزمین برای ارج نهادن به خون شهدایی که برای دفاع از ناموس ، جان خود را در این راه فدا کردند با حجاب و منش فاطمی در جامعه حضور یابند.

در ادامه این مراسم خانم سمیه ابراهیم پور همسر شهید مصطفی صدرزاده صحبت هایی را در مورد شهید مدافع حرم گفت : مصطفی صدرزاده در تاریخ 19 شهریور 1365 در شوشتر استان خوزستان به دنیا آمد، پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی بود و مادرشان سیده هستند، بعد از چند سال به خاطر حساسیت مادر شهید به آب و هوای اهواز راهی شمال کشور می‌شوند و در یک خانۀ کوچک در روستای بندپی شرقی در «گلیا » که به معنی گلوگاه بود، در استان مازندران به زندگی ادامه می‌دهند، مصطفی در یادگیری لهجه‌ها استعداد خوبی داشته است و دو ماه در شمال لهجه مازندرانی را یاد می‌گیرد و بعد از دو سال از مازندران راهی کهنز شهریار می‌شوند.

وی تصریح کرد "آقا مصطفی" فرمانده پایگاه نوجوانان و موسس آنجا بود و به بچه ها آموزش های خاص رژه را یاد داد و با اینکه رژه پسرهای نوجوانان در بازدید فرماندهان مافوق با شیطنتی همراه شد و آقا مصطفی از سوی آنها مورد توبیخ قرار گرفت اما با وجود سختی کار با نوجوانان اما آقا مصطفی با بچه ها به مهربانی رفتار کرد و آنها را دوست داشت.

وی ادامه داد: از خصوصیت های " آقا مصطفی " اهمیت دادن به برنامه های فرهنگی بود به گونه ای که هیچگاه منتظر فراهم شدن بودجه ای نبود و از هزینه خودش برای کار فرهنگی خرج می‌کرد به عنوان مثال برای نوجوانان پایگاه از شهریه طلبگی خود لباس نظامی خرید.

خانم ابراهیم پور در مورد نحوه ازدواجشان اظهار کرد : در سال 1386 زمانی که مادرشان برای پیشنهاد خواستگاری به منزل ما آمدند "آقا مصطفی" شخصی بود که در محله و مسجد همه او را می‌شناختند و مورد تایید بود و از طرفی هر دختری برای ازدواج ملاکهایی در نظر دارد، آقا مصطفی جوان 26 ساله ای بودند که سربازی نرفته و شغلی نداشته و فقط " طلبه " بودند و از آنجایی که من هم طلبه بودم پذیرش ازدواج با یک طلبه برایم راحت تر بود و در 19 اردیبهشت مراسم ازدواج برگزار شد و حاصل این پیوند مقدس دو فرزند به نام‌های فاطمه و محمدعلی بود.

وی تصریح کرد : زمزمه های رفتن ایشان به سوریه از سال 1392 شروع شد، ایشان اراده آهنین داشتند با تلاش خود به عنوان آشپز نخستین بار اعزام شدند و به مدت یک ماه مشغول فعالیت بودند و در آن مدت هربار تماس می‌گرفتند .

خانم ابراهیم پور در مورد جراحت های " آقا مصطفی" گفت : ایشان 8 بار در سوریه مجروح شدند و به طرز جالبی در تاریخ 31 فروردین که مجروح شده و در بیمارستانی بستری بودند من نیز ماههای پایان بارداری را سپری می‌کردم که " آقا مصطفی" در حالیکه روی ویلچر بود مرا از زیر قرآن برای رفتن به اتاق عمل همراهی کرد.

وی در پایان خاطر نشان کرد : "آقا مصطفی" هر نقشی که بر عهده داشتند ، بهترین بودند. در نقش فرمانده، همسر، فرزند، و غیره ایشان به والدین خود بسیار خدمت می‌کردند ، گویی یک فرد از خانواده آسمانی بودند.

*مهدی صابری متولد ۱۳۶۸/۱/۱۴ یکی از شهدای افغانستانی مدافع حرم است. بیست و پنج سال بیشتر نداشت اما فرمانده توانای گروهان حضرت علی‌اکبر (ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون بود، تیپی که امروز تبدیل به لشکر شده است، در ماجرای گرفتن «تل قرین» که اهمیت فوق‌العاده‌ای در از بین بردن کمربند حائل رژیم صهیونیستی در بلندی‌های جولان داشت، او در روز ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ به شهادت رسید.

*مصطفی صدرزاده در سال 1392 برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب (سلام الله علیها) با نام جهادی سیدابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان 1394 در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha